جدول جو
جدول جو

معنی کشک ساییدن - جستجوی لغت در جدول جو

کشک ساییدن
(رَ جُ تَ)
کشک سائیدن. رجوع به کشک سائیدن در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ جَ دَ)
سائیدن کشک. ریختن کشک (=دوغ خشک شده، قوروت) در تغار و سائیدن آن با آب و آب کشک حاصل کردن چاشنی طعام را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شِ نَ / نُو رَ تَ)
مشک کوبیدن و آن را مانند گرد درآوردن. مشک سودن. کنایه از پراکندن بوی خوش:
غلامان را بگو تا عود سوزند
کنیزک را بگو تا مشک ساید.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(کَ)
کشک سائی. عمل سائیدن کشک. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مشک ساییدن
تصویر مشک ساییدن
کوبیدن مشک و بصورت گرد درآوردن آن مشک سودن
فرهنگ لغت هوشیار